عصر که میشود، خانواده ام میروند پیاده روی. قبلا من هم میرفتم، ولی حالا از رفتن احساس بدی پیدا میکنم. وقتی چیزهایی میبینم که قبلا از ذوق مرا می لرزاند، و الان برایم به سان دیوار سفید و ساده شده اند، اعصابم خورد می شود. ترجیح میدهم در خانه بمانم، و زمانیکه خانواده ام در خیابان قدم میزنند، در داستان ها قدم بزنم.

سوال:در کودکی دوست داشتی چه کاره شوی؟

جواب: من نمی دانم، اما شاید او بداند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها